من

این منم

من

این منم

دل سیاه

امروز مثل هر روز گذشت کسل تر از هر روز

مثل همیشه

روالى عادى بدون هیج تفاوتى درش گاهى واقع از این همه تکرار خسته میشم تا چه حد اخه این روال عادى ، بدون تفریح ، بدون زندگى واقعا اینجورى درسته 

پیش خودم هیچ انگیزى اى ندارم براى ادامه ، براى حیات ، حوصله ى درس هم دیگه ندارم

دیدن دوستانت دیدن هر روز تفریح ان ها خوب بودن با خانواده هایشان شاد بودن دوستانت هم در دلم جاى یه حسرت طولانى رو زنده میکنند جاى از ته دل شاد خندیدن حسرت تفریح کردن امید زندگى داشتن 

حسرت اینکه هیچ کس نیست به تو اهمیت بدهد هیچ کس نیست بگویید دخترکى از تنهایى از دلش که سیاه شده انقدر غریب است از شادى از خنده که اگر موقعى پیش أمد براى تفریح باز هم غرق باشد در تنهایى خود